گیسوانت زیر باران، عطــر گندمزار... فکــرش را بکن!با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار... فکرش را بکن!.در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سالهابوسه و گریه، شکوه لحظهی دیدار... فکرش را بکن!.سایهها در هم گــره، نور ملایـــم، استکان مشترکخنده خنده پر شود خالی شود هربار... فکرش را بکن!.ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــرهای را در تنــم پنهــان کنمدوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار... فکرش را بکن!.خانهی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمرتکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تار... فکرش را بکن!.از سمــاور دستهایت چای و از ایوان لبانت قند را...بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار... فکرش را بکن!.اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، کـــه پرتم میکنندسایهها در تونلی باریک و سرد و تار... فکرش را بکن!.ناگهان دیوانهخانه... ــ وَ پرستاری که شکل تو نبودقرصها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن!غلامرضا سلیمانیبرچسبها: شعرعاشقانه, غزل عاشقانه, بهترین اشعار, غزل ناب دخترت داشت......
ادامه مطلبما را در سایت دخترت داشت... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : qazalsara بازدید : 40 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 18:32